۱. تقویت اعتبار و ارتباطشان با طرفهای درگیر
با بهبود کیفیت زندگی کاری، ارتباط سازمانها با شریکان و طرفهای کاری بهبود مییابد و میتوانند دیدگاهها، سیاستها و عملکردشان را در مسائل پیچیدهی اجتماعی بهتر به سهامداران، مصرفکنندگان، تأمینکنندگان و کارکنان انتقال بدهند.
۲. افزایش بهرهوری
برنامهها و روشهایی که به هماهنگی بیشتر زندگی کاری و شخصی کارکنان کمک میکنند، بهرهوری را افزایش میدهند. تشویق و حمایت شرکت از تلاش و تعهد کارکنان، علاقهمندیها و فشار کاریشان، نگرانیها و فشارهای بیرونی را کمتر میکند. این مسئله موجب میشود آنها در ساعات کاری، تمام تمرکزشان را روی کار بگذارند که باعث افزایش تعهد کاری، وفاداری و بهرهوری میشود.
۳. جذب و نگهداری
امروزه استراتژیهای زندگی کاری، به ابزاری برای جذب نیروی کار متخصص و حفظ نیروی باکیفیت موجود تبدیل شده است. این روزها بسیاری از کارجویان خواهان ساعات کاری انعطافپذیر هستند، بهطوریکه اغلب افراد، زمان کاری انعطافپذیر را به افزایش حقوق ترجیح میدهند.
احتمال ماندن افراد در شغل فعلی یا بازگشت پس از یک دوره غیبت، در سازمانهایی که نیازهای کارکنانشان را بهتر برآورده میکنند، بیشتر وجود دارد. این مسئله برای سازمانها نیز بهصرفه است؛ زیرا متحمل هزینهی از دست دادن نیروهای باتجربه و جایگزینی نیروی جدید نمیشوند. بهعلاوه، چنین سازمانهایی وفاداری کارکنان را جلب میکنند.
دیدگاهتان را بنویسید