در فرهنگ کاری، عملکرد افراد بر اساس نتایج و شمار مشکلاتی که حل کردهاند، قضاوت میشود. تخصص، استعداد، خلاقیت و توانایی حل مشکلات، ارزشمند است و افرادی که صاحب این
فرهنگ نقش-محور معمولا در سازمانهای بزرگ، سلسلهمراتبی و اداری وجود دارد. رویکردِ کاریِ سازمان بر اساسِ نقش یک فرد است یا کار خاصی که نیاز به تکمیل شدن دارد. ارزشِ
پایه و اساس فرهنگ کانونی، قدرت، ارتباطات و احترام است. این فرهنگ، اغلب در سازمانهایی وجود دارد که در آنها، افراد همروحیه و همعقیده هستند و یک کارآفرینِ
پیش از شروع، برای درکِ فرهنگ کنونی سازمانتان حوصله به خرج دهید. با دقت به این فکر کنید که کدام یک از این چهار فرهنگ بیشتر از بقیه، شما را به یاد سازمان خودتان
چارلز هَندی مشاور مدیریت و استاد دانشکدهی کسب و کار لندن، این چهار نوع فرهنگ را در سال ۱۹۷۸ در کتاب خود به نام «Gods of Management» معرفی کرد. نظریهی هَندی، چهار سبک
سازمانها شبیه کشورها هستند. هریک از آنها بر اساس ارزشها، باورها و انتظارات مشترک، دارای فرهنگ منحصربهفرد و به تبع آن، نقاط قوت و ضعف هستند. بسیاری از
در سه فرهنگ نخست، افراد زیردست سازمان بودند و وجودشان به خاطر کمک به سازمان در رسیدن به اهدافش بود. در فرهنگ اگزیستانسیالیست، سازمان وجود دارد تا به رسیدنِ افراد به