يقينا هر رشد و پيشرفتي عوامل گوناگوني را در پس خود دارد كه فقدان هر يك از آنها مي‌تواند در فرآيندهاي رو به رشد خلل ايجاد نمايد. در سال‌هاي گذشته عوامل زير نقش مهمي را در ارتقای جايگاه علمي ايران ايفا كردند:

1 -توجه تاكيد مسوولان به مقوله توليد جهاني علم.

2 -بهبود شاخص‌هاي اصلي آموزش عالي مانند تعداد دانشجويان و فارغ‌التحصيلان و گسترش مقاطع تحصيلي (كاركنان ارشد و دكترا).

3 – ارتقای سطح علمي اعضاي هيات علمي دانشگاه‌ها و بهبود شاخص استاد به دانشجو از 27 به 18.

4 – افزايش اعتبار پژوهشي و تحقيقي كشور از 31/0درصد از توليد ناخالص ملي در سال 75 به 7/0درصد در سال 82.

5 – رشد چشم‌گير موسسات و واحدهاي پژوهشي و مراكز تحقيقاتي در سال‌هاي اخير.

6 – حمايت و پشتيباني از نشريات و انجمن‌هاي علمي و رشد كمي آنها در سال‌هاي اخير.

7 – افزايش همايش‌هاي بين‌المللي در سال‌هاي اخير.

توليد علمي ايران در شاخه علوم اجتماعي (SSCI) و هنر و علوم انساني (A&HSCI)

توليد علمي ايران در بخش علوم اجتماعي، هنر و علوم انساني هر چند نسبت به دهه رشد قابل توجهي داشته و هم‌اكنون نيز روند صعودي را طي مي‌كند، اما به هيچ عنوان با رشد علمي در علوم محض
قابل مقايسه نيست. كل توليدات علمي ما شامل تعداد مقالات، ارجاعات پژوهش كاربردي، همايش بين‌المللي معتبر، مراكز دانشگاهي و … در دو بخش علوم‌اجتماعي (SSCI) و هنر و علوم انساني (A&HSCI) در سال 2003 رقم 104 مي‌باشد. در حالي كه در علوم محض در سال 2003 كل توليد علمي نمايه شده 3222 مي‌باشد و از اين حيث 25/0درصد از كل تجهيزات جهاني را تشكيل مي‌دهد. دلايل زيادي را مي‌توان در ناكافي بودن توليدات علمي در اين دو شاخه ذكر نمود، اما مهم ترين آنها به اين مسائل بازمي‌گردد: عدم توجه محققان ايراني به انتشار مقاله خود در نشريات معتبر بين‌المللي، توجه بيش از حد به مخاطبان خود در داخل كشور، فقدان ساز‌وكارهاي مناسب جهت تشويق و ترغيب محققان به انتشار مقاله خود در نشريات معتبر بين‌المللي، تمركز و نگاه تك‌بعدي مسوولان به توليد در شاخصي علوم محض و نهايتا ضعف و نارسايي‌هاي جدي بخش هنر در توليدات جهاني.

کلمات کليدي : ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *