نمودار استخوان ماهی یا ایشیکاوا، روشی بسیار سودمند برای شناسایی و حل مسائل از طریق ایده پردازی است. این تکنیک توسط پروفسور کائورو ایشیکاوا از دانشگاه توکیو در سال 1960 با هدف قاعده مند کردن پروسه کنترل کیفیت طراحی شد. هدف اصلی این تمرین، شناسایی و تهیه فهرستی از کلیه علل احتمالی مساله مورد نظر است. این روش در درجه اول یک تکنیک گروهی شناسایی مسئله است اما توسط افراد به تنهایی نیز قابل استفاده است.
دلیل نام گذاری این فرایند به «استخوان ماهی» روش منحصر به فرد جمع آوری اطلاعات است که به صورت بصری مرتب می شود و زمانی که مساله و علل آن ثبت می شود، نموداری تشکیل می گردد که شبیه به اسکلت ماهی است.
این روش را می توان طی بیش از یک جلسه، از طریق طوفان فکری بررسی نمود. ایشیکاوا این فرایند را به عنوان فرایندی که «مساله خود را روی سر ماهی می نویسید و بعد یک شبه آن را می پزید» توصیف می کند.
روش انجام تکنیک:
1- پس از شناسایی و تعریف مساله، آن را در داخل دایره و در سمت راست برگه کاغذ بنویسید.
2- یک خط مستقیم به سمت چپ بکشید. (این خط شبیه به ستون فقرات ماهی است.)
3- ساقه ها یا به عبارتی تیغه های ماهی را با زاویه 45 درجه نسبت به خط ستون فقرات بکشید.
4- هر یک از ساقه ها که علل مساله نام برده می شوند را از طریق طوفان فکری بررسی و واکاوی نمایید.
5- در صورت لزوم می توانید برای تحلیل بیشتر هر علت ساقه و شاخه های اضافی را ترسیم نمایید.
6- عللی که دارای حداقل پیچیدگی هستند با کمترین فاصله نسبت به سر ماهی و عللی که دارای بیشترین پیچیدگی هستند در قسمت دم ماهی، و علت هایی که بینابین هستند به صورت یک زنجیره پیوسته و از کمترین پیچیدگی به بالاترین پیچیدگی از سر ماهی تا دم ماهی بنویسید.
7- پس از تکمیل نمودار، ساقه ها و شاخه ها را تجزیه و تحلیل کنید تا مساله یا مسائل واقعی که نیاز به حل دارند مشخص شود. اگر ابتدا مسائل ساده تر بررسی شوند، می توان قبل از پرداختن به مسائل پیچیده تر، آن ها را کنار گذاشت. اگر به این نتیجه برسید که علل معینی مهم تر از علل دیگر هستند، در مرحله ارائه راه حل های مختلف حل خلاق مساله، به این علت های مهم تر توجه بیش تری نشان دهید.
مزایای روش نمودار استخوان ماهی:
1- حل کنندگانِ مساله را به بررسی تمامی اجزای مساله تشویق می کند.
2- به نمایش روابط بین علل و اهمیت نسبی آن علل کمک می کند.
3- به شروع فرایند خلاق کمک می کند زیرا توجه فرد یا افراد را معطوف به مساله می سازد.
4- به شروع یک توالی منطقی برای حل مساله کمک می کند.
5- دید کلی از مسئله می دهد.
6- روشی را برای کاهش حیطه مساله به دست می دهد و به جای مسائل پیچیده، مسائل ساده تر را حل می کند.
7- به افراد کمک می کند به جای این شاخه و آن شاخه پریدن، روی مساله واقعی تمرکز کنند.
نمونه ای از نمودار