افراد خلاق بهخوبی مشاهده میکنند و استفاده از همهی حواسشان را یاد گرفتهاند. البته این توانایی ممکن است در گذر زمان ضعیف شود، بنابراین هرازگاهی برای تقویت قدرت مشاهده خود زمان بگذارید تا هیچچیز از شما مخفی نماند.
مبنای نوآوری دانش است. بنابراین باید پیوسته دانشتان را توسعه بدهید.
ممکن است درک و فهم شما توانایی استدلالتان را تحتتأثیر قرار دهد. مراقب برداشتتان از رخدادها و موارد مختلف باشید. بهعبارتدیگر، زود قضاوت نکنید.
خیالپردازی هدایتشده را تمرین کنید تا بتوانید پیادهسازی یک مفهوم را در دنیای واقعی تصور کنید.
با فاصلهگرفتن مقطعی از جریان ایدههایتان، اجازهی پرورش به آنها بدهید.
مثلا هنگام کار روی پروژهای بزرگ برای چند دقیقه کار را کنار بگذارید و ساز بزنید یا دوچرخهسواری کنید. با تغییر فضای ذهنیتان در بازگشت به کار خلاقتر و نوآورتر خواهید بود.
تا میتوانید تجربه کسب کنید. قرارگرفتن در موقعیتهای مختلف باعث میشود، ایدههای بیشتری در ناخودآگاهتان جمع بشود. بهشکلی فعال بهدنبال تجربههای نو باشید و دامنهی تجربهتان را گسترده کنید.
با الگوها مانند مسئلههای جدید برخورد کنید. شناسایی الگوی جدید سودمند است اما باید مراقب باشید تحتتأثیر آن قرار نگیرید.
مسئله را بهطور کامل بازتعریف کنید.
اگر مسئلهی اصلی را شناخته بودید، پیش از این مشکل را حل کرده بودید، زیرا هر مشکلی راهحلی دارد.
به چیزهایی که دیگران نگاه نمیکنند بنگرید تا چیزهایی را کشف کنید که دیگران از آنها غافلاند.
در آغاز فرایند نوآوری، ایدهها را جمع کنید و سپس دست نگه دارید. بسیاری وقتها در آغاز کار چندین ایدهی خوب به ذهنمان میرسد و بعد ایدههای بیشتر و باز هم ایدههای بیشتر؛ اگر همینطور پیش برویم هیچوقت نمیتوانیم حتی یک ایده را بررسی کنیم و به انجام برسانیم. بنابراین، پس از مدتی باید ایده پردازی را متوقف کنید تا بتوانید واقعا نوآوری را آغاز کنید و به مرحلهی اجرا و عملیکردن ایده برسید.