پس از آن که رسیدگی به پروندهی قضایی آغاز گردید، قاضی مکلف است که تشریفات قانونی مربوط به دادرسی عادلانه (مانند آنکه پس از تعیین و ابلاغ وقت رسیدگی، جلساتی را با حضور طرفین تشکیل داده و به ادعاها و ادلهی هریک از آنها گوش فرا دهد) را اجرا کرده و پس از آن با انجام بررسیهای لازم و استنباط یا استخراج حکم قانونی، در بازهی زمانی خاصی که توسط قانونگذار تعیین شدهاست، تصمیم نهایی (رأی) خود را که میتواند بهصورت حکم یا قرار باشد، صادر کند. بهعبارت بهتر قاضی پس از شروع رسیدگی به پرونده نمیتواند بهبهانهی اجمال، ابهام یا سکوت قوانین از صدور رأی خودداری کند. همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، رأی دادگاه میتواند حکم یا قرار باشد، اما در هر صورت این رأی در قالب دادنامه صادر میشود و میتوان چنین گفت که دادنامه به رأی مکتوب قاضی گفته میشود. بنابراین ممکن است قاضی پس از انجام بررسیهای لازم در خصوص پروندهی کیفری یا حقوقی تصمیم خود را بگیرد و رأی صادرشده را با صدای بلند اعلام کند. در این موارد نیز میتوان گفت که قاضی رأی صادر کرده است اما نمیتوان از صدور دادنامه سخن گفت، زیرا دادنامه به رأیی گفته میشود که بهصورت مکتوب درآمده باشد.
صدور رأی بهصورت مکتوب و در قالب دادنامه به این صورت است که یک نسخه را قاضی صادرکنندهی رأی بهصورت دستنویس مینویسد و در انتهای آن امضای خود را درج میکند و پس از او، این دادنامه تایپ شده و سپس برای طرفین یا وکلای آنان ابلاغ میشود. برایناساس چون نسخهی تایپشدهی دادنامه در اختیار طرفین قرار میگیرد و نسخهی اصلی بایگانی میشود، نمیتوان امضای قاضی را در دادنامهی ابلاغشده به طرفین ملاحظه کرد؛ بلکه در این موارد امضای مأمور ابلاغ وجود دارد.