در آیین دادرسی مدنی که تمرکز و تأکید اصلی بر واژهی «دعوا» قرار دارد، تعاریف مختلفی ارائه شده است. طبق یکی از تعاریف، دعوا عبارت است از عملی که برای تثبیت حقی صورت میگیرد، یعنی حقی که مورد انکار یا تجاوز واقع شده باشد. بنا به تعریف استاد کاتوزیان، دعوی حقی است که به موجب آن اشخاص میتوانند به دادگاه مراجعه کنند و از مقام رسمی بخواهند که به وسیلهی اجرای قانون از حقوقشان دربرابر دیگری حمایت شود. مراجعه به دادگاه و اجرای این حق همیشه به وسیلهی عمل حقوقی خاصی انجام میشود که «اقامه دعوی» نام دارد. بنابراین هر کس میتواند به طرفیت دیگری اقامهی دعوی کند و از دادگاه حمایت قضایی حقوق خود را بخواهد؛ برای دادگاه، پس از رسیدگی معلوم خواهد شد که مدعی چنین حقی را داشته است یا خیر. طبق تعریف دیگر: دعوا عبارت است از خواستن چیزی به زیان دیگری به رسم منازعه. بر این اساس، دعوا چهار عنصر خواهد داشت:
- اخبار به حق؛
- اخبار به ضرر غیر؛
- اخبار به حق به نفع خود؛
- مطالبهی حق.
به نظر برخی از نویسندگان قانونگذار، دعوا در سه مفهوم مختلف به کار رفته است:
- در مفهوم اخص یعنی توانایی مدعیِ حق تضییع یا انکارشده در مراجعه به مراجع صالح و توانایی طرف مقابل جهت مقابله با این ادعا.
- در مفهوم اعم یعنی دعوا به مفهوم منازعه و اختلافی که در مرجع قضاوتی مطرح گردیده و تحت رسیدگی بوده باشد.
- دعوا به معنی ادعا که منظور ادعایی است که در مرجع قضایی مطرح نشده باشد یا ادعایی که در خلال رسیدگی به عنوان امری تبعی مطرح میگردد.
ذات و ماهیت دعوا عبارت است از اخبار به حقی به نفع خود و به زیان دیگری، که نتیجهی عملی است که شخص با آن اثبات حقی را علیه غیر، نزد مقام صالح قصد میکند. در اینجا تکیهی ما بر خود مفهوم اختلاف و دعواست؛ که مفهوم آن اختلافی است که به شیوههای جایگزینِ حلوفصل ارجاع میشود و عبارت است از اخبار به حق به نفع خود و به ضرر دیگری که با توافق قبلی یا فعلی طرفین، به جای طرح در دادگاه از طریق شیوههای مزبور، حلوفصل میشود.