ناخشنودی از زندگی کاری افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. سرخوردگی، یکنواختی و خشم کارکنان ممکن است هم برای افراد و هم برای سازمانها هزینههای گزافی ایجاد کند. به همین دلیل مدیران به دنبال کاهش ناخشنودی شغلی در همهی سطحهای سازمان هستند. اما این کار به سادگی ممکن نیست؛ زیرا شناسایی و جداسازی عواملی که بر کیفیت زندگی کاری مؤثرند، دشوار است. سودآوری شرکتها و کسبوکارها رابطهی مستقیمی با خشنودی نیروی کاریشان دارد. شرکتهایی که به سنجش و افزایش خشنودی کارکنان اهمیت نمیدهند با زیان روزافزون، کاهش بهرهوری و ناتوانی در جذب و حفظ نیروی کار باکیفیت مواجه هستند.
همچنین خشنودی کارکنان و کیفیت زندگی کاری، تأثیر مستقیمی بر کیفیت خدمترسانی به مشتری دارد. اقدامات مربوط به سنجش کیفیت زندگی کاری، به تخصیص اثربخش و کارامد منابع برای افزایش بهرهوری و ثبات در محیط کاری کمک میکنند و نتایجی از جمله موارد زیر را به همراه دارد:
- نگرش مثبت کارکنان نسبت به کارشان و شرکتی که در آن کار میکنند
- افزایش بهرهوری و انگیزهی ذاتی
- تقویت اثربخشی سازمان و مزیت رقابتیاش