در مقام کارفرما، بهاحتمال زیاد با کارکنانی سروکار دارید که دچار اضطراب اجتماعی هستند. باید بدانید که نه شما و نه آنها تنها نیستید. بر اساس پژوهشهای انجامشده در ایران، بین ۵۸ تا ۷۵ درصد از مردم، در موقعیتهای گوناگون (قرارگرفتن در جمعی از افراد غریبه، برخورد با جنس مخالف و …) خجالت زده میشوند. خجالت زدگی در واقع به همان اضطراب اجتماعی اشاره میکند و اصطلاح عامیانهٔ آن است.
شمار کمتری از مردم هم هستند (بین ۱۲ تا ۱۸ درصد) که در برههای از زندگی، از لحاظ روحی و روانی در شرایطی قرار میگیرند که نشانههایی از اضطراب اجتماعی بروز میدهند: به این معنا که اختلال، مانع پیشرفت و سد راهشان میشود (مثلا کسی که ترفیع گرفتن در شغلش را، فقط به این خاطر که باید مدیریت عدهای را به عهده بگیرد، نمیپذیرد) یا آنکه زمینهٔ ابتلا به ناراحتی مزمن و آزاردهندهای را فراهم میکند (مانند کسی که با فرارسیدن موعد جلسهٔ بازبینی سالیانهٔ اوضاع شرکت، تا یک هفته پیش از آن دچار دلدرد و بی خوابی میشود).
واقعیت آن است که اضطراب اجتماعی سومین اختلال روانشناختی رایج شناختهشده است. افسردگی و سوءمصرف نوشیدنیهای الکلی بهترتیب رتبههای اول و دوم را به خود اختصاص دادهاند.
جالب آنکه میان اضطراب اجتماعی و داشتن کارایی برجسته و ایدئال در محیط کار، غالبا همبستگی چشمگیری دیده میشود. مبتلایان به این اختلال اغلب معیارهایی کمالگرایانه برای کارشان دارند و متعهد به انجام بیعیبونقص کارشان هستند.
همچنین میتوان برای درمان این اختلال اقدام کرد؛ بدون آنکه کاستی یا افولی در ویژگیهای برجستهٔ مبتلایان به آن در محیط کاری دیده شود.