بالاترین سطح خلاقیت، «خلق‌کردن» است. نمایش‌نامه‌ی «اتللو» به‌تمامی خلق است. بدون شکسپیر هم نویسندگان دوران ملکه‌ الیزابت به کارشان ادامه می‌دانند اما هیچ‌وقت «اتللو» خلق نمی‌شد. به‌ شکلی مشابه برخی چیزها را تنها برخی افراد یا سازمان‌های خاص خلق می‌کنند. کلید موفقیت شناخت آنهاست، پیش از اینکه دیگران خلق‌شان کنند. اما خلاقیت چطور به سازمان کمک می‌کند؟ ممکن است در همایش‌های مختلف ابزار، فرایند یا فناوری نویی را کشف کنید که پیش از این نمی‌شناختید. با خرید و استفاده از کشف‌تان در سازمان، باعث بهبود عملکرد کارکنان می‌شوید. پس از مدتی ممکن است این کشف منجر به شکل‌گیری ایده‌ای برای استفاده‌ی بهتر از آن بشود. سپس شما با الهام از این ایده‌ی نوآورانه اقدام به ساخت چیزی می‌کنید که پیش از این وجود نداشته است. بنابراین شرکت‌تان چیزی خلق می‌کند که هم به شما و هم به مشتریان‌تان کمک خواهد کرد. ترکیب کشف، اختراع و خلق این‌گونه اثر می‌گذارد.

خلاقیت با نوآوری فرق دارد. خلاقیت به‌معنی خلق ایده‌ای نو است. نوآوری به کاربرد ایده برمی‌گردد و اغلب موارد اقدامی مشارکتی است. به‌عبارت‌دیگر نوآوری، خلاقیت کاربردی است. به بیانی هنگام استفاده از یک گجت پوشیدنی، می‌توان گفت «خلاقیت طوفانی برقازیستی (بیوالکتریکی) است که مفهومی گریزناپذیر را منتقل می‌کند.

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *