چه می‌شد اگر همه مجبور می‌شدند زمین را ترک کنند و یادشان می‌رفت آخرین روبات را خاموش کنند؟ این ایده آن هم سر وقت نهار، وقتی چند تن از سازندگان کمپانی پیکسار دور هم نشسته بودند، زده شد. تخیل بی‌انتهای اندرو استانتون، مردی که اسکاری برای ساخت در «جست ‌وجوی نمو» دریافت کرده، سال ها بعد موجب ساخته شدن انیمیشنی به نام «وال.‌ای» شد که از آن به عنوان غیرمعمول ‌ترین فیلمی که پیکسار ساخته و تقریباً بزرگ ‌ترین ریسک خلاقانه استودیو نام برده می شود.

خود آندره استانتون در نهایت نویسنده و کارگردان این فیلم ماندگار شد. این انیمیشن با وجود فضایی که ابتدا تلخ و آخرالزمانی به نظر می رسد، داستانی آکنده از شور برای مخاطبش روایت می کند. در واقع باید گفت «وال.ای» اصلا فیلمی سیاه و تلخ نیست. از یک سو فیلمی است صلح جویانه و عاشقانه با احساسات خالصانه ای که بی شباهت به فیلم های چاپلین نیست و از سوی دیگر در شمار فیلم های علمی تخیلی نیز محسوب می شود.

«وال.ای» سه عامل مهم را همزمان دارد: انیمشینی جذاب است، از نظر بصری در حد یک کار شگفت انگیز محسوب می شود و از نظر موضوعی هم داستانی علمی تخیلی تمام عیار است که مفهومی کاملا انسانی را روایت می کند. با این حال بیش از آن که شبیه داستان های قهرمانی باشد سرشار از حسی شوخ طبعانه و سرشار از عاطفه ای کمیاب است.

این انیمیشن نه تنها تلاشی ندارد بلکه حتی نمی خواهد یادآور بسیاری از انیمیشن های دیگر باشد که بر مبنای قصه های افسانه ای موزیکال شکل می گرفتند. «وال.ای» دقیقا با همین دید حتی موفق شد تا در فیلم سازی انیمیشن از نظر محتوایی جهشی ایجاد کند و روش های کارساز جدیدی برای این سبک فیلم سازی مطرح کند.

از همین روست که راجر ایبرت می گوید: فیلم به سنتی نزدیک می شود که به اولین روزهای والت دیزنی تنه می زند. در آن روزها والت دیزنی تا حد امکان تعابیر انسانی را تقلیل بخشید تا به چیزی ورای ترکیبات خود دست یابد و راه هایی را پیدا کند که آن ها را برای حیوانات٬ پرندگان٬ زنبورهای عسل٬ گل ها٬ قطارها و هرچیز دیگری ترجمه کند.

در چهل دقیقه نخست از فیلم «وال.ای»، در مدت زمانی که نه انسانی دیده می شود و نه کلامی شنیده می شود، چنان شعر تصویری زیبایی به نمایش گذاشته می شود که مفهوم عمیق تر و سیاه تر نهفته در پشت تصاویر به سختی مجالی برای خودنمایی می یابد. صحنه پوشیده شده از ساختمان ها و آسمان خراش های مرتفع اما خالی از سکنه. خورشید کم نور و غبار گرفته چشم اندازی از سرزمینی وهم آور و مرگ زده را روشن می کند و تنها ساکن این سرزمین خالی و رها شده، یک روبات کهنه و به ظاهر درب و داغان است و سوسک دست آموزش.

در واقع از سال ۱۹۲۱ که کارل چاپک در نمایشنامه‌ای کلمه روبوت را ابداع کرد و از زمانی که نخستین بار در فیلم «متروپلیس» به کارگردانی فریتز لانگ، روبوتی به نمایش گذاشته شد، چنین روبوت خلق نشده است، روبوتی عاشق ‌پیشه که عشق بی‌آلایشش آدم را به یاد چاپلین می اندازد و معصومیت مهمترین ویژگی اش است.

«وال.ای» انیمیشنی که به خوبی می توان صفت معناگرا را به آن افزود، در زمان اکران با فروشی بالا صدرنشین جدول هفتگی فروش فیلم در سطح بین المللی شد و با کسب رتبه ۴۷ ‏به عنوان یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما شناخته شده است. «وال.ای» برنده اسکار بهترین انیمیشن سال ۲۰۰۸، برنده ۴۸ جایزه و نامزد دریافت ۳۲ جایزه دیگر شده است.

کلمات کليدي : ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *