کارگر طی این روش‌های غیرمستقیم تولید، به‌جای کار با دستان خالی، با کمک ابزار تولیدی، دستگاه‌ها و ماشین‌آلات بیشتری کار می‌کنند.

تعدادی کارگر و سایر منابع تولیدی، تحت این روش‌های غیرمستقیم، ابتدا در تولید کالاهای سرمایه‌ای به‌کار گرفته می‌شوند و سپس با کمک این کالاهای سرمایه‌ای، کارگران دیگری کالاهای مصرفی را تولید می‌کنند. هر قدر میزان غیرمستقیم‌ بودن این روش‌های تولیدی بیشتر باشند، بهره‌وری و کارآمدی آنها نیز بیشتر می‌شود.

اما همان‌طور که در بالا دیدیم، برای استفاده از روش‌های غیرمستقیم تولید، سرمایه باید انباشت شود. بنابراین می‌بینیم که انباشت سرمایه استفاده از روش‌های غیرمستقیم تولید را ممکن می‌سازد و درنتیجه تولید ملی را بسیار افزایش می‌دهد و در افزایش سرعت رشد اقتصادی هم مفید است.

علاوه‌بر این، بهره‌وریِ کارگران به مقدار سرمایه به‌ازای هر کارگر هم بستگی دارد. هرقدر مقدار سرمایه به‌ازای کارگر بیشتر باشد، بهره‌وری کارگران هم بیشتر می‌شود. البته فقط انباشت سرمایه نیست که مقدار سرمایه به‌ازای هر کارگر را افزایش می‌دهد.
سرمایه به‌ازای کارگر وقتی افزایش می‌یابد که نرخ انباشت سرمایه بیش از نرخ رشد جمعیت باشد. با افزایش سرمایه به‌ازای کارگر، بهره‌وری کارگران هم افزایش می‌یابد که منجربه افزایش تولید و درآمد ملی می‌شود. بنابراین، انباشت سرمایه با افزایش بهره‌وری کارگران، نقش مهمی در رشد اقتصادی ایفا می‌کند.

 

از منظرِ رشد اقتصادی، تشکیل سرمایه به این خاطر که باعث تولید در مقیاس بزرگ‌تر و ویژه‌کاری بیشتری می‌شود هم از اهمیت برخوردار است. بنابراین، با انباشت سرمایه، مزایای تولید در مقیاس بزرگ‌تر و ویژه‌کاری هم حاصل می‌شود.

مزیت تولید در مقیاس بزرگ‌تر و ویژه‌کاری این است که خروجی و بهره‌وری را بسیار افزایش و درنتیجه هزینه‌ی تولید هر واحد را کاهش می‌دهند. بدون وجود انباشت سرمایه کافی، نه مقیاس تولید می‌تواند افزایش یابد و نه ویژه‌کاری و تقسیم کار در فرایند تولید امکان‌پذیر است. از این رو، انباشت سرمایه با بزرگ‌کردن مقیاس تولید و ویژه‌کاری، باعث افزایش بهره‌وری، تولید و رشد اقتصادی می‌شود.

شیوه‌ی دیگری که انباشت سرمایه از آن طریق به رشد کمک می‌کند، این است که پیشرفت فناورانه‌ی اقتصاد را ممکن می‌سازد. فناور‌ی‌های مختلف به انواع مختلفِ کالاهای سرمایه‌ای نیاز دارند. بنابراین وقتی فناوری برتر و بهتری ایجاد می‌شود، فقط در صورتی می‌توان برای تولید از آن استفاده کرد که آن فناوری در کالاهای سرمایه‌ای نهادینه باشد، که اگر کالاهای سرمایه‌ای طبق آن فناوری ساخته شده باشند، همین‌گونه هم خواهد بود. بنابراین بدون انباشت سرمایه، پیشرفت فناورانه‌ای نمی‌توان داشت.

اگر انباشت سرمایه‌ای نباشد، اختراعات و اکتشافات متنوع جدید استفاده‌ای برای تولید نخواهند داشت. بنابراین آشکار است که انباشت سرمایه، پیشرفت فناورانه را در کشور توسعه می‌دهد و از این طریق رشد اقتصادی کشور را سرعت می‌بخشد.

یکی دیگر از نقش‌های مهم اقتصادیِ تشکیل سرمایه، ایجاد فرصت‌های شغلی در کشور است. تشکیل سرمایه در دو مرحله فرصت‌های شغلی ایجاد می‌کند. اول، وقتی سرمایه تولید می‌شود، برای ساخت سرمایه‌هایی همچون ماشین‌آلات، کارخانه‌ها، سدها، امور آبیاری و…، باید تعدادی کارگر به‌کار گرفته شوند. دوم، وقتی سرمایه باید برای تولید کالاهای آتی استفاده شود، افراد بیشتری باید به‌کار گرفته شوند.

به‌عبارت‌دیگر، کارگران زیادی باید برای تولید کالا با کمک ماشین‌آلات، کارخانه و… به‌کار گرفته شوند. بنابراین می‌توان دید همین‌طور که تشکیل سرمایه در اقتصاد بیشتر می‌شود، فرصت‌های شغلی هم افزایش می‌یابند.

حالا اگر جمعیت سریع‌تر از افزایشِ سرمایه رشد کند، این افزودگی نمی‌تواند جذب استخدام مولد شود، چون ابزار تولید کافی برای به‌کارگیریِ آنها وجود ندارد. این امر منجربه بیکاری می‌شود. نرخ تشکیل سرمایه باید به‌اندازه‌ی کافی بالا نگه داشته شود تا فرصت‌های شغلی بیشتر شوند تا درنتیجه‌ی رشد جمعیت، این افزودگی نیروی کار کشور را جذب کنند.

در هند، انباشت سرمایه با سرعت کافی رشد نداشته که بتواند با سرعت رشد جمعیت برابری کند. به همین خاطر است که جمعیت بیکار بسیار زیادی هم در مناطق شهری و هم در مناطق روستایی وجود دارد. راه‌حل اساسی برای این مشکلِ بیکاری، افزایش سرعت نرخ تشکیل سرمایه است تا فرصت‌های شغلی هم بیشتر شوند.

 

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *