یکی از بهترین درس‌هایی که در آن اوایل آموختم، این بود که سعی نکنید برای همه‌ی مردم، همه‌چیز باشید؛ این معمولا بدان معناست که در هیچ‌کدام از آنها زیاد خوب نیستید. به همین خاطر عقیده دارم که نباید صرفا به خاطر کمی پول بیشتر، به سراغ ارائه‌ی خدمات بسیار گسترده‌تر از توان‌تان بروید، محصولاتی توسعه دهید که خارج از منطقه‌ی آسایش‌تان هستند یا پا را فراتر از بازار هدف خود بگذارید. وقتی این کار را می‌کنید، قدرت حقیقیِ خود را برای تمرکز روی آنچه چه بسا در آن موفق هم نشوید، به‌خطر انداخته‌اید و فشارهای بی‌اثری برای گروه‌تان، بودجه‌تان و در کل شرکت‌تان ایجاد می‌کنید.

۲. روی هدف متمرکز بمانید

همیشه تلاش کرده‌ایم در رویکردمان نسبت به رشد، بسیار استراتژیک باشیم. برنامه‌های تجاری سه‌ساله تنظیم می‌کنیم، پیگیر آن برنامه‌ها هستیم و هر زمان لازم است اصلاح‌شان می‌کنیم. من معتقدم اگر در تعیین هدف کوتاهی کنید، راهی برای ارزیابی خودتان، گروه‌تان و شرکت‌تان در قبال اهداف از پیش‌ تعیین‌شده ندارید. وقتی همه به شیوه‌ی بسیار شفافی می‌فهمند که اهداف کلیِ سازمان چه هستند، می‌توانند با یکدیگر متحد شوند و با دست‌یابی موفقیت‌آمیز به آنها، به خود افتخار کنند.

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *