پاسخ اولیه به اینکه «چه چیزی افراد را بهسوی کارآفرینی سوق میدهد؟» این است: بهدستآوردن مقدار انبوهی پول. اما بررسی زندگی کارآفرینان موفق گویای آن است که در بسیاری از موارد، پول فقط بخشی از پاسخ است و در برخی موارد پاسخی کاملا اشتباه است. برخی از آنها صرفا میخواهند به دیگران ثابت کنند که قدرت انجام کارهای بزرگ را دارند. مثلا کارآفرین بزرگی هست که هر روز با هلیکوپتر به محل کار خود میرود. او میگوید مصمم بوده به معلمش ثابت کند که اشتباه میکرده است. منظورش زمانی است که معلم به او گفته بود باید مدرسه را ترک کند چون استحقاق دریافت مدرک سیکل را ندارد. بیشترِ کارآفرینانِ موفق بهدلیل خودباوری و میل به شکوفایی تواناییهای درونیشان برانگیخته میشوند، اما در تعداد کمتری نیز ترس از شکست، محرک اولیه بوده است.
در نگاهی کلی، پول محرک اصلی کارآفرینان نیست. آنها بیشتر بهدلیل علاقه به مسلط بودن، کسب استقلال بیشتر، انجام کارهای موردعلاقهی خود و زدن برچسب شخصی خود روی آنها، برانگیخته میشوند. پول معمولا عامل ثانویه است. آنها دقیقا روی چیزی انگشت میگذارند که در وجودشان ایجاد انگیزه میکند؛ یعنی علایقشان. اگر به کاری که میکنید علاقه داشته باشید و در برابرش احساسات بهخرج بدهید، احتمال دستیابی شما به موفقیت بیشتر خواهد بود. همین احساسات است که باعث پایداری و استقامت شما در روزهای سخت و شبهای تاریک و طولانی میشود.
انگیزهی بیشتر کارآفرینان موفق، برخاسته از میل به پیگیری علایق و شکوفایی تواناییهای درونی است.
نقش نوع نگرش به کار
در تبدیلشدن به کارآفرینی موفق، «نگرش» حرف اصلی را میزند، یعنی علاقه، احساسات و باور کلی به هدفی که میخواهید به آن دست پیدا کنید. اگر خودتان به کارهایتان صد درصد باور نداشته باشید، هرگز نخواهید توانست سرمایهگذاران، مشتریان، کارمندان، شرکا و سایرین را به باور آن متقاعد کنید. کارآفرینان موفق شکست را نوعی فرصت میبینند نه فاجعه. آنها در صورت شکست، همهچیز را از نو آغاز میکنند. آنها به شکستها اهمیت چندانی نمیدهند، بلکه از آن میآموزند و اجازه نمیدهند که آنها را از ادامهی راه باز دارد. برخلاف سایر مردم، کارآفرینان حتی از موفقیتهایشان نیز درس میگیرند. آنها، هم شکستهای خود را تحلیل میکنند و هم موفقیتهایشان را. آنها اهل تسلیم و کنارکشیدن نیستند. آنها جسارت این را دارند که بیشتر روی نکات مثبت تأکید کنند تا نکات منفی. آنها خوشبیناند و تفکر مثبت و امیدوارانه دارند. آنها آنقدر خوشبیناند که همیشه راهی برای حل مشکلات مییابند. آنها بر این باورند که «من میتوانم از پس این کار بربیایم، میتوانم این مسئله را حل کنم، میتوانم کاری کنم که این اتفاق بیفتد». آنها فرصتهای احتمالی را میبینند و بیشترین بهره را از آنها میبرند. آنها وقتی به نادرستیِ ایدهای پی میبرند، از آن دست میکشند، چون ترسی از شروع دوباره ندارند.
برگرفته از : سایت چطور دات کام
دیدگاهتان را بنویسید