توليد علم در ايران به ويژه در شاخه علوم محض طي دهه اخير رشد و پيشرفت در خور توجهي داشته است. اين روند، افقي روشن از فضاي علمي پژوهش كشور ترسيم ميكند. البته اين بدان معنا نيست كه وضعيت فعلي ما در حد مطلوبي قرار دارد، بلكه تداوم اين روند ميتواند در سالهاي آتي ما را از توليد 25/0درصدي به توليد يك درصدي علم در شاخه علوم محض در جهان برساند. براي رسيدن به اين يكدرصد بايد ميزان مشاركت خود را نسبت به سال 2003، 5/3 برابر نماييم. بررسي روند رو به رشد تعداد مقالات در جهان نشان ميدهد كه در سال 2010ميلادي، تعداد مقالات كل در شاخه علوم محض به بيش از 5/1ميليون مورد برسد. چنانچه سال 2010م. را سال دستيابي به يكدرصد توليد علم جهان براي ايران فرض كنيم، بايد به تعداد 15000مقاله در سال 2010 برسيم. اين تنها در صورتي ميسر خواهد بود كه ميزان رشد توليد علم در ايران در هر سال نسبت به سال قبل 25 درصد باشد. براي رسيدن به اين جايگاه نيازمند موارد ذيل هستيم:
1 – برنامهريزي صحيح وزارت علوم و دستاندركاران پژوهشي.
2 – افزايش اختصاص سهم تحقيقات از توليد ناخالص ملي تا حداقل سهدرصد.
3 – افزايش همكاريهاي بينالمللي و علمي.
4 – دادن اختيارات بيشتر به پژوهشگران جهت افزايش توليدات علمي.
اما توليد علمي در شاخههاي علوم اجتماعي، علوم انساني و هنر نيازمند توجه بيشتري از جانب مسوولان و محققان ميباشد. مسوولان وزارت علوم بايد آن توجه و تاكيدي كه به توليد در شاخه علوم محض دارند، به توليدات اين شاخه نيز نشان بدهند و استادان و پژوهشگران را به سمت توليد جهاني سوق بدهند. البته به نظر ميرسد با ساختار كنوني وزارت علوم نميتوان به اين مهم دست يافت. زيرا ساختار فعلي به ويژه معاوت پژوهشي و مركز تحقيقات سياست علمي بهعنوان متوليان اصلي اين امر، به گونهاي با رشتههاي فني و علوم پايه عجين و به تحقيق و پژوهش هويتي فني – مهندسي بخشيدهاند، كه مجالي براي پرداختن به مقوله پژوهش در زمينه علوم انساني، علوم اجتماعي و هنر نيست. ضمنا نبايد مشكلات و موانع بيشمار امر تحقيقات كه وقت و انرژي زيادي از سوي معاونت پژوهشي براي برطرف كردن آن صرف ميشود را ناديده گرفت.
با اين اوصاف و با توجه به گستردگي و پيچيدگي مسائل حوزه علوم انساني، علوم اجتماعي و هنر ضروري است تا در ساختار فعلي وزارت علوم، معاونت يا اداره كلي مستقل تاسيس شود تا با تعريفي جديد از پژوهش و تحقيق در اين سه حوزه و تشويق انديشمندان و فراهم نمودن سازوكارهاي لازم، زمينه براي توليدات جهاني فراهم شود كه البته راهاندازي دفتر مطالعات و برنامهريزي در درون معاونت فرهنگي ميتواند گامهاي اساسي در اين زمينه بردارد و خلاهاي موجود را برطرف كند.
لازم به يادآوري است از آنجا كه اغلب توليدات علمي اين سه شاخه در داخل منتشر و نمايه بينالمللي نمي شود، ضروري است انديشمندان و مراكز دانشگاهي را به چاپ مقاله بينالمللي ملزم كرد و همچنين گامهاي اساسي و جدي براي بينالمللي كردن مجلات معتبر داخلي و قرار دادن آنها در نمايه استنادي موسسه ISI برداشته شود.