این سبک برای زمانی است که هیچ دسته‌بندی بازاری برای آنچه انجام می‌دهید وجود ندارد. شما در نوع خود اولین هستید و می‌توانید بازار خودتان را ابداع کنید!

این استراتژی برند زمانی باید استفاده شود که نقاط قوت‌تان در هیچ‌کدام از دسته‌های کنونی جای نمی‌گیرد یا نیاز جدیدی پیدا شده که هیچ‌یک از دسته‌های کنونی بازار آن را در برنمی‌گیرند. مثال ساده‌ای از این سبک، اوبر است. دسته‌بندی اپ هم‌سفری وجود نداشت، تا زمانی‌که اوبر آن را ابداع کرد. این‌طور مواقع وقتی دیگران چیزی می‌گویند شبیه به اینکه مثلا «شرکت من اوبرِ تحویل غذاست»، متوجه می‌شوید در تغییر بازی موفق بوده‌اید.

مزیت این استراتژی این است که شما پیشروی پیش‌فرض بازار خواهید بود، چون این شما بوده‌اید که آن دسته را ایجاد کرده‌اید. اما باز هم چند ریسک برای کسانی که در این مسیر گام برمی‌دارند وجود دارد. مثلا باید مطمئن شوید که واقعا تقاضایی برای محصول یا خدمات شما وجود دارد. گاهی اوقات اگر دسته‌بندی بازاری وجود ندارد، به این خاطر است که واقعا نیازی به آن نیست. تاریخ کسب‌وکارها پر از محصولاتی است که تلاش کرده‌اند نیازی را برآورده سازند که اصلا وجود نداشته است!

ریسک بزرگ دیگری که در این استراتژی وجود دارد، کپی‌شدن است. شاید دیگران بدون مانع بزرگی (مثل حق ثبت اختراع، فناوری لازم یا غیره) بتوانند به‌سرعت کپی کنند و پیش از آنکه فرصت داشته باشید جایگاه خودتان را به‌عنوان پیشرو مستحکم کنید، از شما پیشی بگیرند. پس اگر می‌خواهید این استراتژی را امتحان کنید، ابتدا اطمینان یابید که به‌اندازه‌ی کافی جلو هستید.

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *