این سبک از جایگاه‌ سازی برند، بازار فعلی را با شرایط جدید دوباره شکل‌دهی می‌کند. این امر باعث می‌شود مزایایی که پیشروهای قبلی این بازار برجسته کرده‌اند، بی‌ربط یا حتی خسته‌کننده به‌نظر برسند. اگر محصول یا خدمات شما، خلاقیت، نوآوری یا پیشرفتی ارائه می‌کند که پیش از این غیرقابل دسترس بوده، یا اگر اخیرا تغییری در نیازها یا انتظارات بازار به‌وجود آمده، از این سبک استفاده می‌کنید. مثلا تسلا و اپل را درنظر بگیرید. پیش از تسلا، بازار خودروهای الکتریکی صرفا در زمینه‌ی عمر باتری رقابت داشت. تسلا وارد بازار شد و گفت «عمر باتری صرفا یک داده است، حتی درباره‌اش حرف هم نمی‌زنم.» در عوض، سبک و تجربه‌ی خودروهایش را به‌عنوان تمایزاتش برجسته کرد.

اپل هم تقریبا به روش مشابهی به بازار کامپیوتر راه یافت. هر کامپیوتر خوبی فضای ذخیره‌سازی کافی و سرعت سی‌پی‌یوی مناسبی دارد، بنابراین اپل حتی درباره‌اش حرف هم نزد، در عوض سبک و وضعیت را برجسته کرد و در این حیطه به رقابت پرداخت.

دلیل انتخاب این سبک، برجسته‌سازی نقاط قوت‌تان به‌عنوان تمایزات است، اگر این نقاط قوت برای مخاطبان اهمیت داشته باشند، می‌توانید از سایر برندهای پیشرو در بازار پیشی بگیرید. اما باید اطمینان یابید که آنها نمی‌تواند صرفا با اضافه‌کردن ویژگی‌ای شبیه‌به محصول شما، دوباره به میدان بیاید. نقاط قوت و تمایز شما باید بزرگ‌تر از صرفا یک ویژگی ساده باشند. نقاط تمایز هم تسلا و هم اپل دربردارنده‌ی انحصار، اجتماع و تجربه‌ی منحصربه‌فرد بودند.

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *