در این قسمت، قاضیِ صادرکنندهی رأی ابتدا به توضیح امور موضوعی میپردازد و سپس جهات حکمی را بیان میکند. در نهایت نیز، از جمعِ میان جهات موضوعی و جهات حکمی، رأی اصلی را که معمولا یک سطر است اعلام میکند. منظور از امور موضوعی ماجرایی است که در گذشته در عالم واقع اتفاق افتاده است. برای مثال اینکه «شخص الف در تاریخ ۹۶/۱۰/۱۰ سندی را امضا کرده که بهموجب آن متعهد شده مبلغی را در ۹۶/۱۰/۱۵ به شخص ب بپردازد»، یک امر موضوعی است.
جهات حکمی نیز به حکمی گفته میشود که قانون در خصوص موضوعی که اتفاق افتاده، مقرر کرده است. برای مثال «طبق قانون هرکس که دِین دارد باید دِین خود را ادا کند»، یک امر حکمی است. پس از بیان موضوع واقعشده در عالم واقع و همچنین ذکر حکم قانونی مربوط به آن، در نهایت رأی نهایی اعلام شده و برای مثال قاضی شخص الف را با استناد به این مقررهی قانونی به پرداخت دین خود محکوم میکند. در این قسمت، پس از ذکر رأی اصلی، به قطعی یا غیرقطعی بودن (قابل اعتراض بودن) رأی نیز اشاره شده و درصورت قطعینبودن قاضی قید میکند که طرفین تا چه زمانی برای اعتراض به آن فرصت دارند.
۶. امضای مأمور ابلاغ و همچنین نام قاضی صادرکنندهی رأی نیز از مواردی است که در قسمت انتهایی دادنامه ذکر میشود
همانطور که ذکر شد، در دادنامهای که به طرفین ابلاغ میشود، امضای قاضی صادرکننده درج نمیشود؛ بلکه این امضا صرفا در نسخهی اصلی و بایگانیشدهی دادنامه ملاحظه میشود، اما نام قاضی یا قضات صادرکنندهی رأی را میتوان در دادنامه مشاهده کرد.
برگرفته از : سایت چطور دات کام
دیدگاهتان را بنویسید