حق مالی دو قسم دارد؛ حق عینی و حق دِینی.
حق عینی
حق عینی عبارت است از رابطهی مستقیم شخص با یک مال؛ مثلا رابطهی یک شخص با اتومبیلی که مالک آن است. حق عینی خود شامل دو قسم است. حقِ عینیِ اصلی و حقِ عینیِ تبعی.
- حق عینی اصلی: یعنی رابطهی مستقیم شخص با مال به طور مستقل و بدون وابستگی به حق دیگر. بارزترین مصداق حق عینی اصلی، حق مالکیت است. یعنی رابطهای که یک شخص با یک مال به عنوان مالک دارد. به طور مثال فرض کنیم، شخص الف مالک یک دستگاه آپارتمان است. حق مالی او که عبارت است از حق مالکیت یک حق عینی اصلی است. یعنی شخص الف بهطور مستقیم و مستقل با آپارتمان رابطهی مالکانه دارد و این رابطه تابع هیچ حق دیگری نیست.
- حق عینی تبعی: حالتی است که رابطهی مستقیم یک شخص با یک مال، تابعِ وجود یک رابطهی دیگر است. و آن رابطهی دوم باید یک رابطهی دینی باشد. به بیان دیگر، باید ابتدا یک رابطهی طلبکار و بدهکاری بین اشخاص وجود داشته باشد. و سپس به تبع این رابطه یک حق عینی شکل بگیرد که به آن حق عینی تبعی گفته میشود. به عنوان مثال، شخص الف مبلغ صد میلیون تومان به شخص ب بدهکار است. بین شخص الف و ب یک رابطه دِینی (بدهکار- طلبکار) وجود دارد. شخص ب برای اینکه از پرداخت به موقع صد میلیون تومان پول از سوی شخص الف اطمینان حاصل کند، از او میخواهد که یکی از اموال خود را که دارای ارزش برابر با مبلغ مورد نظر (صد میلیون تومان) است نزد شخص ب وثیقه (رهن) بگذارد. اگر در موعد مقرر صد میلیون تومان پرداخت شد، شخص ب مال مورد وثیقه را بر میگرداند. در غیر اینصورت از محل فروش این مال که در رهن و وثیقه است، شخص ب طلب خود را وصول میکند. در اینجا یک حق مالی یعنی یک رابطهی مستقیم بین شخص ب و مال موجود در وثیقه و رهن وجود دارد که به تبعیت از رابطهی دینی قبلی یعنی رابطهی بدهکار و طلبکار بین شخص الف و ب، ایجاد شده است. این حقی که شخص ب نسبت به مال در رهن دارد یک حق مالی از نوع حق عینی تبعی است. یعنی وجود مستقل نداشته و تابع رابطهی دینی سابق است.
بارزترین مصداق حق عینی اصلی حق مالکیت است. مثل حالتی که شخص مالک یک شیء است؛ مثل اتومبیل، آپارتمان و…. . اما حق عینی اصلی مصادیق دیگری نیز دارد. که در ادامه به دو مصداق مهم آن اشاره میکنیم.
حق انتفاع: یک حق عینی اصلی است که به موجب آن شخص صرفا حق استفاده از منفعت یک مال را دارد. ولی مالک آن مال و مالک منفعت آن مال نیست. به عنوان مثال، شخص الف اتومبیل خود را در اختیار شخص ب گذاشته تا از آن استفاده کند. شخص ب صرفا حق استفاده از اتومبیل را دارد. و مالک اتومبیل و منفعت آن نیست. تفاوت حق انتفاع با عقد اجاره در این است که در قرارداد اجاره شخص مستأجر برای مدت معین مالک منفعت میشود و میتواند به عنوان مالکِ منفعت هرگونه دخل و تصرفی در آن انجام بدهد. مثلا آن منفعت را منتقل کند. اما در حق انتفاع، شخص مالکِ منفعت نیست و نمیتواند به عنوان مالک در آن دخل و تصرف کند. بلکه صرفا حق استفاده و انتفاع از آن را دارد.
حق ارتفاق: یک حق عینی اصلی است که بر اساس آن برای یک شخص حقی در ملک مجاور ایجاد میشود و میتواند از آن ملک عبور کند. به عنوان مثال دو ملک مجاور یکدیگر هستند. مالک یک ملک از دیگری حق عبور دارد. به این حق، حق ارتفاق گفته میشود که یک حق عینی اصلی است.