ارزش‌گذاری استارتاپ چگونه تعیین می‌شود ؟

مرحله جذب سرمایه اولیه (سرمایه بذری )

ارزش‌گذاری در مرحله سرمایه‌گذاری اولیه ( جذب سرمایه بذری) عموما گفته می‌شود که بیشتر از اینکه یک علم باشد، یک هنر است، اما این تعریف کمک چندانی به ما نمی‌کند. بنابراین ما سعی میکنیم با رویکردی علمی موضوع را بررسی کنیم . بیایید عواملی که بر روی ارزش‌گذاری تاثیر می‌گذارند را در نظر بگیریم.

جذب – مهم‌ترین عامل از میان همه عواملی که می‌توانند یک سرمایه‌گذار را تحت تاثیر قرار دهند و وی را متقاعد به سرمایه‌گذاری کنند، قدرت جذب کاربر است. هدف وجودی یک شرکت جذب کاربر است و اگر سرمایه‌گذار شما، تعداد کاربران شما را ببیند خود دلیل روشنی برای پتانسیل رشد این شرکت خواهد بود. اگر تمام چیزهای دیگر آن طور که می‌خواستید پیش نرفته باشد، اما 100 هزار کاربر داشته باشید، شانس زیادی برای کسب یک میلیون دلار خواهید داشت ( با فرض اینکه این تعداد کاربر را در عرض 6 تا 8 ماه جذب کرده باشید) هر چه سریع‌تر بتوانید کاربر جذب کنید، ارزش کاربران‌تان برای کسب و کار بیشتر خواهد شد.

شهرت – یک نوع شهرت وجود دارد که از نوع شهرتی است که شخصی مانند جف بزوس دارد؛ به این معنی که مهم نیست ایده بعدی او چیست، اما هر چه باشد ارزش‌گذاری بسیار بالایی خواهد داشت. همچنین کارآفرینانی که قبل از این سابقه خروج از کسب و کارهای سابقشان (یا فروش شرکت هایشان به شرکتهای بزرگتر یا عرضه سهام شرکت در بورس) را داشته‌اند نیز عموما ارزش‌گذاری بالایی می‌شوند. اما هستند افرادی هم که بدون داشتن موفقیتی چشمگیر در گذشته یا بدون اینکه کاربری جذب کرده باشند، موفق به جذب سرمایه شده باشند. می‌توان در این مورد به دو نمونه اشاره کرد. کوین سیستروم، موسس اینستاگرام، در مرحله اولیه جذب سرمایه (سرمایه بذری) سرمایه‌گذاری اولیه‌ای معادل 500 هزار دلار کسب کرد، آن هم بر مبنای یک مدل نمونه (پروتوتایپ) که در آن زمان Brnb  نام داشت. کوین به مدت دو سال در گوگل کار کرده بود، اما به جز این هیچ تجربه کارآفرینی نداشت. موسس Pinterest، بن سیلبرمن هم داستان مشابهی دارد. در این دو مورد، سرمایه‌گذاران Venture Capital آن‌ها گفتند که ما بر اساس حس شهودی­مان پیش رفتیم. با اینکه این متدولوژی عملی به نظر نمی‌رسد، اگر شما بتوانید تصویری از خود ارائه دهید که فردی هستید که می‌تواند این کار را انجام دهد، نداشتن کاربر و یا ناشناس بودن نمی‌تواند مانع کسب ارزشگذاری بالا برای استارت آپ‌تان شود.

درآمدها – در مقایسه، درآمد برای استارت آپ‌هایی که طرف تجاری­شان شرکت ها هستند (B2B) بسیار مهم تر از شرکت‌هایی است که طرف تجاری شان مصرف کنندگان نهایی (B2C) هستند. داشتن درآمد، فرآیند ارزش‌گذاری شرکت‌ها را آسان­تر می­کند.

کسب درآمد بر ارزشگذاری استارت آپ‌هایی که طرف تجاری‌شان مصرف کنندگان نهایی هستند، تاثیر منفی خواهد داشت، حتی اگر این کسب درآمد موقتی باشد. دلیل بسیار خوبی برای این موضوع وجود دارد. اگر شما از کاربران پول دریافت کنید، سرعت رشد شما کمتر خواهد شد. رشد کمتر به معنی پول کمتر در دوره بلند مدت‌تر است و در نتیجه ارزش‌گذاری کمتر.

این نتیجه گیری ممکن است کمی غیرمنطقی به نظر برسد، از آنجایی که کسب درآمد به معنی این خواهد بود که یک استارت آپ به مرحله پول‌سازی واقعی نزدیک تر است. اما هدف استارت آپ ها، تنها پول سازی نیست، هدف آن‌ها رشد سریع و همزمان کسب درآمد است. اگر رشد سریع نباشد، آنگاه ما با یک کسب و کار سنتی سر و کار داریم.

دو مورد آخر، به صورت اتوماتیک ارزش استارت آپ شما را افزایش نخواهند داد، اما حتما به بالا بردن ارزش‌گذاری آن کمک خواهند کرد.

کانال توزیع: با اینکه ممکن است کالای شما در مراحل بسیار ابتدایی باشد، اما احتمال دارد که شما از همان مراحل اولیه هم یک کانال برای توزیع محصول‌تان داشته باشید. برای مثال ممکن است در محله ای که تقریبا همه افراد آن محل در یک شرکت VC مشغول به کار هستند، شما به روش خانه به خانه به فروش فرش مشغول بوده باشید. در این حالت شما یک کانال توزیع دارید که گروه هدف آن شرکت های Venture Capital  است. یا ممکن است شما یک صفحه در فیسبوک داشته باشید که در آن عکس هایی از گربه‌ها می‌گذارید و حدود 12 میلیون کاربر آن صفحه را لایک کرده‌اند، در این صورت این صفحه قابلیت این را دارد که به یک کانال توزیع غذای گربه تبدیل شود.

جذابیت یک صنعت. سرمایه گذاران همه با هم حرکت می‌کنند. اگر چیزی جذاب باشد، ممکن است سرمایه‌گذاران مبلغ بالایی برای آن سرمایه‌گذاری کنند.

کلمات کليدي : ، ،

نسرين رضاجو

مديرداخلي و معاون اجرايي مدرسه غيردولتي فردوسي. سابقه ٨سال فعاليت كاري

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *