تمرکز بر ویژگیهای مثبت موجب میشود به یاد بیاوریم که چرا اصلا بهسراغ این کار رفتهایم و این شغل را انتخاب کردهایم. اگر دلیل انتخاب شغل فعلیمان این بوده که حقوق آن ۱۰٪ بالاتر از حقوق شغل قبلیمان بوده، بالاتر بودن حقوق چیزی است که وقتی با شرایط سخت روبهرو میشویم، باید به خودمان یادآوری کنیم. اگر دلیل انتخاب شغل، نزدیکی محل کار به منزلمان یا تعادلی که میان کار و زندگی شخصیمان ایجاد میکند، باید روی همین جنبهٔ شغلمان تمرکز کنیم.
وقتی همیشه ویژگیهای ناخوشایند شغلمان را به خودمان یادآوری میکنیم، بیشتر از کار کردن بیزار میشویم. وقتی روی موارد منفی تمرکز میکنیم، پرسشهایی مانند موارد زیر را از خودمان میپرسیم:
- چرا در این شغل ماندهام؟
- چرا در شغلم پیشرفت نمیکنم؟
- چرا بدترین افراد، ترقی میکنند و ترفیع میگیرند؟
- آیا واقعا باید این کارهای مزخرف را انجام بدهم؟
معمولا پاسخ این پرسشها این است که چون حس میکنیم بهشکلی گرفتار شدهایم و گیر کردهایم، مجبور هستیم که به کار کردن در این شغل ادامه دهیم. ولی هرچقدر هم که دچار تنفر از کار باشیم، از کارنکردن و بیکاربودن بیشتر بیزار هستیم.
ترس از شکست چیزی است که هریک از ما با آن روبهرو هستیم؛ ولی پرهیز از شکست، تقریبا همیشه به افسوس و پشیمانی منجر میشود.