ارتباط در سطحی فراتر از کلمات برقرار می‌شود. اگر دیدید کسی خودش را جمع کرده یا عقب کشیده است و یا ناگهان از ارتباط چشمی طفره می‌رود، نشانه‌های مهمی است که به شما می‌گوید وقت ابراز همدلی است.

زمانی که متوجه واکنش شدیدی مثل خشم یا چشمان اشک‌‌آلود مراجعانم می‌شوم، از روند معمول‌ جلسات‌مان فاصله می‌گیرم و از آنها می‌خواهم که از احساسات درون‌شان حرف بزنند. به‌جای اینکه اجازه بدهم احساسات بروزیافته‌شان را نادیده بگیرند، به‌آرامی و با مهربانی، از آنها می‌خواهم تجربه‌شان را شرح بدهند. آنها با این کار، اجازه پیدا می‌کنند که تجربهٔ استرس خود را آزادانه به اشتراک بگذارند، در‌حالی‌که می‌دانند قضاوت نخواهند شد و انتقاد نخواهند شنید.

شما می‌توانید همین شیوه را در برخورد با گروه کاری‌تان استفاده کنید. اگر فردی به‌نظر آزرده است، با مهربانی جویای علت شوید: «چیزی شده؟ بهم بگو چه اتفاقی برات افتاده؟» گاهی تنها این سؤال که برای بازکردن سرِ گفت‌وگو کافی است: «چی تو ذهنت می‌گذره؟»

۴. وقفه‌دادن را تمرین می‌کنند

ما اغلب با قصد کمک، در وسط جملهٔ دیگران می‌پریم و توصیه خود را می‌گوییم. به‌عنوان تمرین امروز، در یک مکالمه پیش از پاسخ‌دادن، ۵ دقیقه صبر کنید. سخت خواهد بود! اما متعجب می‌شوید که تمرین «هیچ‌نگفتن» چه تأثیر خوبی بر جا می‌گذارد.

استفاده آسان از سکوت باارزش‌ترین مهارتی بوده است که در دانشگاه کسب کرده‌ام. از این مهارت برای دمسازشدن، برقراری ارتباط و اعتماد می‌توان بهره برد.

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *