«فقط یک رئیس وجود دارد و او همان مشتری است. او با صرف پولش در جای دیگر می‌تواند تمام افراد، از مدیر تا زیردستان او را اخراج کند».سام والتوم

موفقیت شما در کار به این بستگی دارد که چگونه با مشتریان برخورد و به آنها خدمت می‌کنید و تا چه حد رضایت آنها را جلب می‌کنید. هرچه رضایت مشتری از شما بیشتر باشد، شما را به افراد بیشتری توصیه خواهند کرد. با این حال خودتان نیز باید جامعه‌ی هدف و مشتریان بالقوه‌ی خود را بشناسید. شاید در نگاه اول، میزان تقاضای بازار برای مهارت (شغل، محصول و خدمات) ما عامل غیرقابل کنترلی به‌نظر برسد اما تا حدودی می‌توان آن را کنترل یا شرایط خود را با تقاضای بازار سازگار کرد. اگر شما بازاریاب یخچال باشید در قطب شمال موفقیت چندانی نخواهید داشت اما در نواحی استوایی وضعیت کاملا متفاوت خواهد بود. پس اگر در اطراف‌تان تقاضا وجود ندارد به جایی بروید که تقاضا بالاست. با وجود فناوری‌های جدید و اینترنت، ارائه‌ی خدمات و محصولات در تمام جهان ممکن است.

مسئله‌ی دیگر خلق نیاز و ایجاد تقاضای جدید است. بسیاری از محصولات موجود در بازار هیچ نیاز ضروری‌ای را برآورده نمی‌کنند و نیاز افراد به آنها در اثر تبلیغات ایجاد شده‌ است. پس حتی می‌توانید نیاز جدیدی را خلق و پس از به‌وجود آمدن تقاضا آن را برآورده کنید. مردم حاضرند برای هر چیزی که به آنها احساس خوب و مهم بودن بدهد پول پرداخت کنند. ببینید چطور می‌توانید چنین احساسی را در آنها به‌وجود بیاورید.

«فرض کنید تمام افراد متنی بر گردن آویخته‌اند که روی آن نوشته شده «کاری کن که احساس کنم مهم هستم»؛ با این روش نه‌تنها در تجارت و فروش بلکه در زندگی نیز موفق خواهید شد». مِری کِی اَش

 

کلمات کليدي :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *